loading...
کلبه عشق
Alireza-att بازدید : 6 سه شنبه 01 بهمن 1392 نظرات (0)

آمدم برایت عاشقانه بنویسم

کاش بودی و می دیدی کار من به کجا کشیده ...

مدتیست این آدمهای اطرافم از من خواسته ی غیر ممکن دارند...

از من می خواهند تو را فراموش کنم...فراموش...

اصلا من نمی دانم فراموشی یعنی چی؟...

    اینها نمی دانند نفسهای من وابسته به نفسهای توست...

اگر تو را فراموش کنم...دیگر نفس های من باز دمی نخواهد داشت...

من که گله ای ندارم...از این دلتنگی...از این دوری...از این نخواستن ها....

من که به بودن تو قانع ام...به نفس کشیدنت...به خندیدنت...به خوب بودنت...

خوشبختی تو رو خواستن خواسته ی زیادیست عزیز من؟......

من با تو به خدا رسیده ام...حال از من می خواهند فراموشت کنم...

خنده دار است...


زمانی فراموشت می کنم که بالای سنگ قبرم با افسوس

بگویی کاش زنده بودی....

کاش می دانستی که روزهایم بی تو چه سوت و کور است

کاش می دانستی که چشمانم مدت هاست حریری از شبنم اشک

بر روی خود کشیده است تا پس از تو دنیا را تار ببیند


عجیب است،باز هم پرواز کنان به سوی تو می آیم

پاک فراموش کرده ام بالهای شکسته ام را ! ! !

این روزها من همچنان دوستت دارم...

بیشتر از دیروز...کمتر از فردا...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظر شما در باره وبلاگ...
    آمار سایت
  • کل مطالب : 44
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 32
  • بازدید کلی : 572